پرنده مهاجر

با نظر دادن شخصیت خود را نشان دهید

پرنده مهاجر

با نظر دادن شخصیت خود را نشان دهید

جوک های باحال غضنفر

جوک های باحال غضنفر

غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی
راننده میگه من که چیزی نگفتم ، غضنفر می گه بعدا که می گی

تفکر عمیق غضنفر : اگر ادیسون نبود باید در تاریکی تلویزیون نگاه می کردیم

ازغضنفر می پرسن ارزوت چیه؟میگه دکتر بشم از اطاق عمل بیام بیرون بگم:متاسفم!

به غضنفر می گن تو همیشه لپ لپ می خریمیگه آرهبهش می گم حالا جایزه هم توش داره؟میگه : فکر نمی کنم من لپ لپو واسه کیفیتش می خرم

غضنفر چهار تا قالب صابون می‌خوره تا به مرز خودکفایی برسه!

غضنفر میره مرغداری، جو میگیردش… تخم میکنه

غضنفر میره مسجد نماز بخونهبعد از نماز که از مسجد بیرون میاد میبینه کفشاش نیستمیگه: ای بابا من کی رفتم؟

غضنفر از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، غضنفر میگه:‌ باید خیلی برم؟!

غضنفر تو اتوبوس یه دختره خوشگل رو میبینه،‌ پیاده که میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!

غضنفر داشت تو دریا غرق می شد , هر بار که میرفت پایین آب می خورد میومد بالا میگفت سلام بر حسین!!

یه غضنفر می گن : یک جمله بساز که توش آب باشه؟می گه: لوله آب

از غضنفر می پرسن: آخرین دندانی که در دهان انسان در می آد چه نام دارد؟ غضنفر میگه: دندان مصنوعی !!!

از غضفر میپرسن miscall میدونی چیه؟؟ میگه آره دیگه بابا واحد اندازه گیری زعفروونه دیگه مثلا یه miscall زعفرروون

غضنفر داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت میکرده، میگه: پسرم خواستی زن بگیری، برو از فامیل زن بگیر.. ببین تو همین دور وبر خودمون، داییت رفته زن داییت رو گرفته… عموت رفته زن عموت رو گرفته… حتی خود من، اومدم مادرت رو گرفتم!! 

به غضنفر میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟

میگه : 14 ماه!!!

میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!

میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!!!

غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!  

به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!

پیامک غضنفر به معشوقش : مهم نیست که قشنگ نیستی ، قشنگ اینه که مهم نیستی...

به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه !

غضنفر : به غضنفر میگن:‌ آروغ چیه؟ میگه:‌ سلسله بادهای صداداری که راهشون رو در دستگاه گوارشی گم کرده‌اند . 

غضنفر شهردار مکه میشه خانه خدا رو میندازه تو طرح!

غضنفر میاد تهرون میره هتل..صبح روز اول میره تو رستوران هتل صبحانه بخوره میبینه تابلو نوشته از ساع 7الی11 صبحانه..از ساعت 11الی 5 ناهار و از ساعت 5الی 11 شب هم شام سرو میشود..پیش خودش میگه پس من کئ وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

غضنفر به قسمت شفاهی امتحان پایه یکش میرسه..ساعت سه نیمه شبه شما در کامیونت هستی شاگردتم کنارت خوابه برف هم شدیدا داره میباره جاده یکطرفس اینورت دره اونورتم کوههه..کامیون دیگه از روبروت با سرعت داره میاد طرفت اولین کاری که باید بکنید چیه/ترکه میگه فوری شاگردمو بیدار میکنم.. برای اینکه فکر نکنم اونهم تا حالا تو عمرش همچین تصادفی رو دیده باشه...

غضنفر میره نماز جماعت موقع قنوت یادش میره چی بگه از رو دست بغلیش نگاه میکنه…

به غضنفر میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون الان ناهار خوردم!

به غضنفر میگن روزی چند ساعت کار میکنی ؟ میگه 25 ساعت . میگن مگه میشه ؟ میگه صبح ها یک ساعت زودتر بلند می شم.

در پی کاهش خنده در سوئیس مقامات این کشور تصمیم به واردات غضنفر کرده اند.

غضنفر از تهران بر میگرده پیش همشهریاش میگه: رفته بودم تهران منو خیلی تحویل گرفتند. همه دورم جمع شده بودند و میخندیدند. تازه این که چیزی نیست اسم یه گل هم روم گذاشته بودند. همشریاش میگن چه گلی؟ میگه اسگل!!! 

غضنفر تو سینما وسط نشسته بوده ، دست میکنه تو دماغش و حسابی تمیزش میکنه اما نه دستمال داشته نه میتونسته بلند بشه

 به بغل دستیش میگه :  آقا لطفاً اینو دست به دست کن بمالش به دیوار

به  غضنفر میگن با گوهر جمله بساز میگه تو گو هر موقع منو دیدی گفتی جمله بساز. 

خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید!

یه روز غضنفر میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!

غضنفر نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند!

غضنفر بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟!

به غضنفر میگن زبون غضنفری(لهجه غضنفر) چه جوریه؟ میگه فارسی بلدی؟ میگه آره. میگه برین توش میشه غضنفری(لهجه غضنفر)

به غضنفر میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط کشیدم !

به خروسه میگن : چرا معتاد شدی؟ میگه اگه زنتو لخت کنن بزارن پشت ویترین معتاد نمی شی !

به غضنفر میگند اگه دنیارو بهت بدند چه کار میکنی میگه میفروشم میرم خارج !

غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !

غضنفر شهردار مکه میشه خانه خدا رو میندازه تو طرح!

 

غضنفر میاد تهرون میره هتل..صبح روز اول میره تو رستوران هتل صبحانه بخوره میبینه تابلو نوشته از ساع 7الی11 صبحانه..از ساعت 11الی 5 ناهار و از ساعت 5الی 11 شب هم شام سرو میشود..پیش خودش میگه پس من کئ وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

 

غضنفر به قسمت شفاهی امتحان پایه یکش میرسه..ساعت سه نیمه شبه شما در کامیونت هستی شاگردتم کنارت خوابه برف هم شدیدا داره میباره جاده یکطرفس اینورت دره اونورتم کوههه..کامیون دیگه از روبروت با سرعت داره میاد طرفت اولین کاری که باید بکنید چیه/ترکه میگه فوری شاگردمو بیدار میکنم.. برای اینکه فکر نکنم اونهم تا حالا تو عمرش همچین تصادفی رو دیده باشه...

 

غضنفر میره نماز جماعت موقع قنوت یادش میره چی بگه از رو دست بغلیش نگاه میکنه…

 

به غضنفر میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون الان ناهار خوردم!

 

به غضنفر میگن روزی چند ساعت کار میکنی ؟ میگه 25 ساعت . میگن مگه میشه ؟ میگه صبح ها یک ساعت زودتر بلند می شم.

 

در پی کاهش خنده در سوئیس مقامات این کشور تصمیم به واردات غضنفر کرده اند.

 

غضنفر از تهران بر میگرده پیش همشهریاش میگه: رفته بودم تهران منو خیلی تحویل گرفتند. همه دورم جمع شده بودند و میخندیدند. تازه این که چیزی نیست اسم یه گل هم روم گذاشته بودند. همشریاش میگن چه گلی؟ میگه اسگل!!! 

 

غضنفر تو سینما وسط نشسته بوده ، دست میکنه تو دماغش و حسابی تمیزش میکنه اما نه دستمال داشته نه میتونسته بلند بشه

 به بغل دستیش میگه :  آقا لطفاً اینو دست به دست کن بمالش به دیوار

 

به  غضنفر میگن با گوهر جمله بساز میگه تو گو هر موقع منو دیدی گفتی جمله بساز.

غضنفر در دانشگاه

استاد دختره رو میبره پای تخته ، میگه دستگاه تناسلی زن رو بکش ! دختره خجالت می کشه سرشو می ندازه پایین ،‌ غضنفر داد میزنه میگه : استاد داره تقلب می کنه !

ابراز عشق غضنفر

عاشقانه از طرف غضنفر : کاش مغز داشتم و مرگ مغزی می شدم و قلبم را به تو اهدا می کردم !

به غضنفرمیگن دستشویی چند بخشه? میگه دوبخش زنانه ,مردانه

غضنفر داشته دعا می کرده: خدایا منو نیامرز!ازش می پرسن چرا این جوری دعا می کنی؟ می گه دارم شکسته نفسی می کنم!

به غضنفر می گن تو همیشه لپ لپ می خریمیگه آرهبهش می گم حالا جایزه هم توش داره؟میگه : فکر نمی کنم من لپ لپو واسه کیفیتش می خرم

غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حرکت کن. غضنفرمی زنه دنده عقب! افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟ می گه می خوام خیز بگیرم

رفیق غضنفر بابا ش مرده بوده هی بی تابی میکرده .دوستاش بهش میگن برو دلداریش بده.میره پیشش میگه: ناپلون رو که میشناسی؟ اینهمه جنگ و فتوحات کرد اخر مرد.انیشتنم که میشناسی؟اینهمه کشف و اختراع کرد اخرش مرد.بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی میکنی. 

طبیعت زن ها و دخترها

کنفرانس بین المللی شناخت طبیعت زن بوده، ‌یه انگلیسی و یه هندی و غضنفر قرار بود سخنرانی کنن.
 اول انگلیسیه میاد میگه: انسان قائم به ذاته و یک ساعت سخنرانی فلسفی می کنه.
بعد هندیه میاد میگه: روح انسان بر جسمش مستولیه و اون هم دو ساعت سخنرانی میکنه.
نوبت غضنفر میشه،‌ میاد پشت میکروفون، میگه: اصولاً
زن ها و دخترها همه یا بدکاره اند یا مشنگ!

همه ملت سر وصداشون در میاد که: یعنی چی آقا؟ این حرفا چیه تو کنفرانس تخصصی؟
غضنفر
میگه:‌ صبر کنید! من ثابت می کنم!
اشاره میکنه به یه
خانمی
میگه: برای مثال شما بیا بالا. طرف میره بالای سن.
غضنفر ‌میگه: اگه به شما بیست میلیون دلار بدن حاضرید به یک نفر سرویس جنسی بدید؟! زنه با غرور میگه: نه ابدا!‌
غضنفر میگه: خوب مشنگی دیگه

غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی
راننده میگه من که چیزی نگفتم ، غضنفر می گه بعدا که می گی 

به غضنفر میگن با بنزین جمله بساز میگه خوش به حال شما سوار بنزین 

جک غضنفر 0 نظر

نامه مامان غضنفر:

گضنفر جان سلام !ما اینجا حالمان خوب است . امیدوارم تو هم انجا حالت خوب باشد .

این نامه را من می گویم و جعفر خان کفاش برایت مینویسد .بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.

وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم.پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق می افته.ما هم 10 کیلو متر اینور تر اسباب کشی کردیم.اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد .آدرس جدید هم نداریم .خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست .پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان.

آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست همین هفته پیش دوبار بارون اومد،اولیش4 روز طول کشید ،دومیش 3 روز .ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید .

گضنفر جان ،آن کت و شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم .آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد.ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم و جداگانه توی کارتن مقوائی برایت فرستادم

پدرت هم کارش را عوض کرده.میگه روزی 800،900 نفر ادم زیر دستش هستن . از کارش راصیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا ،چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه.ببخشید معطل شدی .جعفر خان کفاش رفته بود دستشوئی حالا برگشت.اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارق شد.هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره .فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بلاخره عمو شدی یا دائی.راستی حسن آقا هم مرد!مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن،حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبر می کند نفس کم آورد و مرد!شرمنده.گضنفر جان برادرت تازگی ها توی تلویزیونش عاشق یه دختری شده هر روز موهاش را روغن کره می زنه میره روبروش میشینه حالا ما نمیدونیم این دختره از کجای تلویزیون برادرت اومده بیرون اصلا مال کدوم آبادی هست چشمم روشن ازش هم خواستگاری کرده من این نامه را یواشکی با همدستی همین آقا جعفر خان کفاش که سواد داره ازش کش رفتم ما که چیزی نفهمیدیم فقط از بعضی حر فاش فهمیدم که یه سر وسری با هم دارند ببین تو که عقلت میرسه دستت به جائی بنده میفهمی آدرس این دختره گور به گور شده کجاست که برادرت داره از عشقش میمیره فهمیدی زود خبرمون کن تا یه گندی دور از چشم ما بالا نیاوردند تا با عمو ها و دائی ها ت بریم خواستگاریش. قربانت..مادرت.راستی:گضنفر جان خواستم برات یه خورده پول پست کنم،ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم..

نظرات 1 + ارسال نظر
m چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:57

salam khiiiiiiiiiiiili khooooooob bod
mamnon ke mano khandodiiiiiiii
ghazanfar doset daraaaaaaaam
omodvaram jokhaye bishtari to veblageton bezarid

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد